خصوصیات کودک چک لیستی! (قسمت چهارم و آخر)
تحقیقات نشان داده است؛ شادکامی در زندگی از عشق میآید، نه عشق به کار، عشق به انسانها… انسانهای اطراف ما مثل؛ همسرمان، شریکمان، دوستانمان، خانوادهمان. پس در دوران کودکی باید به بچههایمان یاد دهیم چطور دوست داشته باشند، و نمیتوانند دیگران را دوست داشته باشند، اگر در ابتدا خود را دوست نداشته باشند، و خود را دوست نخواهند داشت، اگر نتوانیم به آنها بدون قید و شرط عشق بورزیم….
بنابراین، به جای حساس بودن روی نمرات و رتبهها وقتی فرزندان ما به خانه برمیگردند و یا وقتی ما از سر کار برمیگردیم، باید گوشیهایمان را کنار بگذاریم، و در چشمانشان نگاه کنیم و بگذاریم شادیای که از دیدن فرزندمان بعد از چند ساعت در چهرهمان پیدا میشود را ببینند. و بعد باید بگوییم: امروزت چطور بود؟ امروز از چی خوشت آمد؟
شما مجبور نیستید به بزرگترین و معروفترین دانشگاهها بروید تا در زندگی شاد و موفق باشید. افراد شاد و موفق به مدارس دولتی رفتهاند، به دانشگاه کوچکی رفتهاند که کسی آن را نمیشناسد، به آموزشگاه فنی و حرفهای رفتهاند.
دنیا به آخر نمیرسد اگر فرزندان ما به یکی از این دانشگاههای بزرگ و معروف نروند. و مهمتر از آن، اگر کودکی آنها بر طبق یک چکلیست ظالمانه گذرانده نشده بود، زمانی که آنها به هر دانشگاهی میرفتند، دیگر از روی ارادهی خودشان به آنجا رفتهاند، تغذیه شده با آرزوها و اشتیاق خودشان و آماده برای پیشرفت در آنجا.
حال کار ما این است که یک محیط مقوی و مغذی فراهم کنیم و فرزندانمان را با کارهای سخت و روزمره قوی کنیم و به آنها محبت کنیم. در نتیجه آنها هم بتوانند به دیگران محبت کنند و پذیرای محبت باشند و دانشگاه، رشته و شغل، انتخاب اینها با خودشان است. کار ما این نیست که آنها را وادار کنم آنطور که من میخواهم شوند، بلکه این است که آنها را پشتیبانی کنم تا آن خودِ ارزشمند و زیبایشان شوند.
پریسا قیاسی – روانشناس کودک و مشاور فرزندپروری
بخشهای دیگر این مطلب را در بخش دوم و بخش سوم دنبال کنید…
با اقتباس از سخنرانی: Julie Lythcott-Haims